سلام،
فردا قراره در مسابقه دو نیمه ماراتن به مسافت ۱۳.۱ مایل (برابر با ۲۱ کیلومتر) شرکت کنم. ۴ ماهه که دارم متناوب تمرین میکنم. متاسفانه از سه شنبه گذشته پای چیم پایینتر از قوزک شروع به درد گرفتن کرده. پنج شنبه رفتم و ۵ مایل (برابر با ۸ کیلومتر) دویدم تا بدنم برای فردا آماده باشه. درد لعنتی از مایل ۳ به بعد شروع شد و تا آخر ۵ مایل همچنان بیشتر و بیشتر شد بطوریکه مسافت پیست دو تا ماشین رو لنگ زنان رفتم. خدا میدونه که فردا چی میشه، فکر نمیکنم که بتونم تمام مسیر رو بدوم، نرگس اصرار داره که بیخیال بشم ولی نمیخوام، میخوام حداقل با درد مبارزه کنم حتی اگه این مبارزه محتوم به شکست باشه.
فقط امیدوارم قیافم این شکلی نشه
موفق باشید
-امیر کاشانی
howstuffworks.mihanblog.com
وبلاگی تک در دنیای وبلاگها.باور نداری خودت امتحان کن و نظرتو بگو
سلام دوست نویسنده و هموطن گرامی
از اینکه سر زدی خوشحالم و با دیدن عنوان وبلاگت بیادآوردم که بیامو احوالت رو بپرسم... چرا اینقدر دیر می نویسی ؟ در چه حالی هستید ؟ کار ...درس ...
امیدوارم غمها از آسمون دلتون دور بشه و روزگار به آسونی بگذره..
خیلی دوستون دارم امیدوارم یه روزی شما را را ملا قات حضوری کنم چون برام خیلی افتخاره
مسلم خان، اگر هم افتخاری باشه برای من خواهد بود که شما را ملاقات کنم.
سلام من خیلی از مطالب وبلاگتون خوشم اومد ارشیو ندارین؟منتظرم
سلام آقای کاشانی / آرش سیگارچی هستم از صدای آمریکا . هفته بعد داریم در مورد کشاورزی ایران کار می کنیم. یک روز اختصاص دارد به کشاورزی در آمریکا. آیا می توانید در این مورد به من کمکی کنید. اگر امکان دارد تلفنی بدهید بیشتر صحبت کنیم. ارادت
سلام میخواستم راهنماییم کنین دوستیای قبل ازدواج اشتباهه؟
سلام با نرگس خانوم آشتی کردید که با هم در ارتباطید مه گفتن نرید ورزدش؟
سلام!به به خونه جدید وبلاگیتون مبارک!امیدوارم اینجا همیشه پر باشه از مهمونهای خوب!
wow
از وب بگیر که موضوعاتش جالبه تا تو کامنت ها که چه کسایی می آن و نظر میدن!
قبلش میخواستم کامنت بذارم که اون پروفسور شد تو چی؟
عاشق امریکام و یه عالمه عکس از شهرهاش و کوچه خیابون هاش دارم و دلم میخواد یه روزی اونجاها راه برم
سلام.
امیر جان من هرچی می خونم سر در نمیارم.بین تو و نرگس خانم خدای نکرده اختلافی هست؟
امیر خان
اینطور که حدس میزنم فکر کنم نوشته های بسیاری رو بخاطر مسائل شخصی یا عدم تمایل شخصی حذف کرده اید که یه دفعه از سال هشتاد و پنج مپریم به سال بعد و دوی ماراتن .... نگو که همه ی این یکسال داشتی تمرین میکردی؟؟
بهرحال با آنکه هنوز با شما کاملن آشنا نشدم ولی همین محدود مطالعه ی نوشته های پیشین شما سبب شده که همذات پنداری بالایی با شما پیدا کنم و به نوعی احساس نزدیکی داشته باشم و فقط میتونم آرزو کنم که همه ی احوال زندگی و شغلی و شخصی تون در نهایت بهترین باشه و آرامش نصیبتون باشه.
موفق و پیروز باشید .... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید